معلمي شغل انبياء و مقدس است بياييد اين قداست را با بي محلي به قشر فرهنگي از بين نبريم.

با نزديك شدن به تحويل بودجه سال91 و انتخابات مجلس دوره نهم، تبيلغات گوناگون و وعده هاي مختلفي از طرف عزيزاني كه قصد صندلي سبز را نموده اند شنيده مي شود، اما تا چه حد اين وعده و وعيدها عملي مي شود يا نه، براي افراد آگاه، كاملا مشخص است. بنده در اين نامه قصد كالبد شكافي شعارهاي كانديداهاي محترم را ندارم و تلنگري را بر شغل خود مي زنم كه بارها بارها و شايد هزاران بار، افراد ومتخصصين امر تعليم وتربيت به آن اشاره داشته اند اما متاسفانه از سوي مسوولين محترم كشور تا كنون به اين تجزيه و تحليل ها و اين نظرات كارشناسي شده در امر تعليم و تربيت اهميت نداده اند .حالا علت چيست؟ ماهم بي خبريم و فقط اميد به اينده و حل اين مشكل را داريم .

بنده به عنوان يك فرهنگي با مدرك فوق ليسانس و 19سال سابقه تدريس، حقوقي را دريافت مي كنم، نسبت به كارمندان ديگر دولت و بخش خصوصي قابل قياس نيست و واقعا ناچيز است ، بارها اين وعده ي همسان سازي حقوق ها را شنيده ايم اما آن براي ما فرهنگيان سرابي بيش نبوده متاسفانه براي جامعه اي فرهنگي عملي نشده است !!! بر اساس نظر بيشتر كارشناس تعليم و تربيت  و اقتصاد ، كشوري پيشرفت مي كند كه آموزش و پرورشي قوي داشته باشد مانند كشورهاي ارو پايي، زابن ،كره، چين و....اين يك واقعيت انكار ناپذير است .ما بايد براي ساختن ميهني آباد، زير ساخت اصلي كشور كه همان ساختن انسان يعني آموزش و پرورش است را دريابيم. چرا يك كارشناس در ديگر دواير دولتي بايد چند فيش حقوقي داشته باشند؟يك كارمند در يك ارگاني غير از آموزش و پرورش داراي اضافه كار نكرده، ماموريت نرفته، حق مسكن، دريافت عيدانه هاي مختلف در مناسبت هاي مختلف و.....هستند اما در فرهنگ خبري از اين ها نيست!! گناه يك فرهنگي چيست؟!! ما فرهنگيان هم مي خواهيم زنده بمانيم و بيشتر از اين شرمنده بچه هايمان نشويم. بايد تامين شويم تا با تمام وجود در خدمت ساختن كشور باشيم ، تانسلي را تربيت كنيم كه محتاج اجنبي نشويم، اما با اين روند پيش رو، فقط به ما ستم مي شود تا جايي كه ديگر اقشار جامعه، فقط وفقط با حالت ترحم به اين قشر زحمت كشيده نگاه مي كنند . بارها دانش آموز، سركلاس گفته :درس بخوانم كه معلم شوم !! ما واقعا جوابي نداريم چون اين شغل مقدس آلان فقط به درد ضمانت بانك ها مي خورد و لاغير وگرنه به قول مردم شريف ونكته سنج،  ما فقط يك معلم بيچاره هستيم . درد فرهنگ باشعار و داد و بيداد و پايه عوض كردن و اين تحول ها درمان نمي شود، عزت و مقام معلم با حرف حفظ نمي شود .اگر مي خواهيم معلم، عزت داشته باشد، الگو باشد، باعث پيشرفت كشور شوند به درد دل معلم هم گوش كنيد و قدم مثبتي را در راستاي حل مشكلات اقتصادي آنها برداريد.مگر فرق يك ليسانس يا فوق ليسانس كه در آموزش و پرورش كار مي كند با يك كارمند ديگر در وزارت بهداشت، نفت ، دانشگاه، قوه ي قضائيه، بانك ها و.....چيست ؟ اين همه اختلاف براي چيست؟به اين ديد "كه آموزش و پرورش زياد هستند" به فرهنگ نگاه نكنيد! ما زياد هستيم ولي زيادي نيستيم . ما زياد هستيم ولي انسان ساز هستيم . آيا اين همه اختلاف، عين بي عدالتي نيست ؟! چرا چرا چرا ......